سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لب فرو بستن نگفتن تا به کی؟

داغ در سینه نهفتن تا به کی؟

روز شیعه شام اندوه و غم است

کار او اندوه و اشک و ماتم است

در مدینه مرغ دل پر می زند

بر امیر المومنین (ع) سر می زند

غصب شد از حضرت زهرا (س) فدک

نا توان شد جسمش از ضرب کتک

در ره حفظ ولایت فاطمه (س)

شد سپر بهر علی (ع) بی واهمه

کینه بیرون شد در آن روز از غلاف

تا که در دین آورد صد انحراف

منحرف گردید راه مسلمین

گه به چپ می رفت و گه سوی یمین

کینه ها و بغض های دشمنان

کرد طغیان جملگی در آن زمان

نقشه ی نابودی اسلام بود

قتل زهرا (س) اولین اقدام بود

حجت الله است و یار حیدر (ع) است

دین بدون فاطمه (س) بی یاور است

گر که بی یاور شود دین مبین

منحرف گردد به دست مسلمین

از مسیر خویش خارج می شود

زنگ تفریح خوارج می شود

سینه ها در دام غمها مبتلاست

با غم و با درد زهرا(س) آشناست

گرچه پهلویش شکست آن دلغمین

درد او بودی سراسر درد دین

غصه هایش از غم اسلام بود

ناله اش در ماتم اسلام بود

یاس باغ احمدی پژمرده بود

در ره اسلام سیلی خورده بود

پشت و پهلویش اگر بشکسته بود

از غم اسلام او دلخسته بود

بارها فرمود ختم المرسلین (ص)

حق علی(ع) را کرده بر من جانشین

گفت پیغمبر(ص) ولی الله علی(ع) است

او ولی حق و بر من هم وصی است

راه حیدر(ع) راه جمله انبیاست

 پیروی از او اطاعت از خداست

او که معصوم است اولوالامر شماست

طاعت از او مثل طاعت از خداست

او اولوالامر است و فرزندان او

موءمنین سر در خط فرمان او

او فقط باشد امیرالموءمنین

او وصی من امام المسلمین

این همه گفتار پیغمبر(ص) چه سود

دستهای حیدر(ع) اینک بسته بود

درد زهرا (س) درد و رنج حیدر (ع) است

او که تنها مانده و بی یاور است

سینه و پهلو شکست از ضرب کین

تا ولایت باشد و احکام دین

حجت الله است و کفو حیدر(ع) است

بر علی (ع) یاور به قران کوثر است

حاصل عمر رسول الله (ص) اوست

حجت الله و کتاب الله اوست

داغدار او تمام قدسیان

خاک غم بر سر همه کروبیان

سینه سوزان است و دل دریای غم

دامنم از اشک دیده همچو یم

تا قیامت لعنت پروردگار

 بر تمام غاصبان روزگار






تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 93/12/27 | 8:59 صبح | نویسنده : مرتضی رفیعی وردنجانی | نظرات ()

نقشی به رخ ام ابیهاست زسیلی

اندر دل ما شیون و غوغاست زسیلی

فریاد از آن لحظه که بین در و دیوار

بر اوج فلک ناله زهراست زسیلیب

شکست حریم حرم امن ولایت

اندر پس این پرده خبرهاست زسیلی

ای زینب(س) مظلومه مکن شکوه به بابا

غمهای جهان در دل باباست ز سیلی

اینک تو بیا مونس و غمخوار پدر باش

چندی است پدر یکه و تنهاست ز سیلی

از ضربت سیلی رخ زهرا(س) شده گلگون

بزم غم او در دل مولاست زسیلی

چون پیش حسن پهلوی زهرا شکستند

از غصه ی او دیده چو دریاست زسیلی

غصب فدک و توطئه ی غصب ولایت

افسوس که این هر دو مهیاست زسیلی

گر راس حسین ابن علی(ع) بر سر نیزه است

در کرببلا محشر کبراست ز سیلی! ...






تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 93/12/27 | 8:58 صبح | نویسنده : مرتضی رفیعی وردنجانی | نظرات ()

فاطمه ، ای دخت نبی ، همدم و یار علی

ای همه ی هستی و ای دار و ندار علی

ای که تو آســــوده شدی از ستم روزگار

دیـــده گشــــا و بنــــگر دیده ی زار علی

داغ تو و محـــسن تو کــرده دلــم را کباب

کن نظــر ای فاطـــمه بر حال فـــکار عـلی

رفتی و با رفــتن تو گشــت خزان عمر من

کـــوثر قـــرآن تویی و بــاغ و بـــهار عـــلی

رفتی و بی روی تو شد روز و شب من تباه

ماه من و شـــمس من و لــیل و نهار علی

زینــــبم امروز شــــده مــادر اطـــــفال من

جای تو ای فاطـــمه خالی است کنار علی

بشـکند آن دست که با ضربت سیلی خود

کرد ســـیه صــــورت چون ماه نــــگار علی

پهــــلو و بازوی تو از ضــــربت در خــرد شد

رفت زکــــف از غــــم تو صـــبرو قـــرار علی

 






تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 93/12/27 | 8:18 صبح | نویسنده : مرتضی رفیعی وردنجانی | نظرات ()
<      1   2      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • فرازفا